یادداشت‌های مزمن

به پدر روحانی، مارلا و دیگران

یادداشت‌های مزمن

به پدر روحانی، مارلا و دیگران

نه

چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴

پدر روحانی عزیز؛

آنزیم‌های کبدم خیلی بالاتر از حد نرمال‌اند انگار. این را آزمایش نشان می‌دهد. دکتر هم تایید می‌کند. همان ب بسم‌الله اما بی‌مقدمه می‌پرسد: "الکل می‌خوری؟". جواب داده بودم از یک جایی به بعد دیگر نه. و بعد پرسیده بود از یک جایی به بعد یعنی کِی؟. یادم نمی‌آمد. آخرین مستی؟ آخرین بی‌حسی؟ آخرین دویدنم به سوی فراموشی کِی بود؟ کجا بود؟ دشت‌بهشت بود؟ شبی از شبهای زمستان در معیت بزرگ؟ یا شبی از شبهای پاییز روی کاناپه‌ی خانه‌ی امیرحسین، تهران؟. چه بی‌مهابا از یاد می‌بریم پدر روحانی عزیز.

  • ۹۴/۱۰/۳۰
  • ایگرگ